جزیره دانلود گرگانیان

جزیره دانلود گرگانیان

آموزش و ترفند ، نرم افزار ، پرسپولیس ، تم موبایل ، کد اپدیت انتی ویروس
جزیره دانلود گرگانیان

جزیره دانلود گرگانیان

آموزش و ترفند ، نرم افزار ، پرسپولیس ، تم موبایل ، کد اپدیت انتی ویروس

مهلت خدا برای زندگی

یک خانم 45 ساله که یک حمله قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ رو تجربه کنه خدا رو دید و پرسید آیا وقت من تمام شده ؟ خدا گفت نه شما 43 سال و دو ماه و 8 روز دگه عمر میکنید .

در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد ( کشیدن پوست صورت ،تخلیه چربیها ،عمل سینه ها و . . . ).او حالا کسی رو نداشت که بیاد و موهاشو رنگ کنه و دندوناشو سفید کنه ....!!!

از اونجایی که زمان بیشتری برای زندگی نداشت تصمیم گرفت که از این موقیعت بیشتر استفاده کنه و بعد از آخرین عملش از بیمارستان خارج شد .

در وقت گذشتن از خیابان و در راه منزل بوسیله یک آمبولانس کشته شد .وقتی با خدا روبه رو شد پرسید : من فکر کردم شما گفتید من 43 ساله دیگه فرصت دارم چرا شما منو از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید ؟ خدا جواب داد : من چهره شمارو تشخیص ندادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هیچ وقت سعی نکنید خودتان را تغییر دهید شاید . . . . . .

امید

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد ،او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد ، او ساعت ها  به اقیانوس چشم میدوخت ، تا شاید نشانی از کمک بیاید اما  هیچ چیز بهد چشم نمی آمد .

سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت کند ،روزی پس ار آنکه از جستوجوی شکار بازگشت خانه کوچکش را در آتش یافت ، دود به آسمان رفته بود ،بدترین چیز ممکن رخ داده بود ،او عصبانی و اندوهگین فریاد زد : خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی ؟

صبح روز بعد او با صدای کشتی که به ساحل نزدیک میشد از خواب برخاست ،آن کشتی می آمد که او را نجات دهد .

مرد از نجات دهندگانش پرسید : چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟ آنها در جواب گفتند : ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم !