ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هنگامی که کسی به دروغ بر پیشامدی می گرید و اندوه ناراستین آشکار می سازد این زبانزد را به کار می بریم. ولی داستان چیست ؟ و چرا می گوییم : « اشکِ تمساح» ؟
داستان این است که : تمساح شکار خود را نمی جَود بلکه آن را قورت می دهد و پیش می آید که شکار نگون بختی که بلعیده شده است غده های اشکریز تمساح را که برای شست و شوی چشم اوست در هنگام بلعیده شدن فشار می دهد و چشم تمساح اشک می ریزد و به نظر می رسد که تمساح بر شکار خود می گرید . این در میان مردم زبانزد ( ضرب المثل ) شده است چون کُشنده و گرینده بر کُشته یکی است و آن تمساح است .
لماذا نسمی الذی یبکی نفاقا دموع التماسیح؟
لا تَمضَغ التماسیح فَــریستَها بل تَـبتَلّـعُـها. و یحدُث أثناءَ ابتلاع الفَریسة المسکینة أن تَضغَط الفریسة المبتلعة على الغُدَد المسؤولة عَن غُسل عُیون التمساح – و هی غدد الدُموع – فَتَسیل و یَبدو للناظر أنَّ التمساح یبکی علی الفَریسة . و ضرب المثل بینَ الناس لأنّ القاتل والباکی على القتیل واحد و هو التمساح!