ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
روزی ملا ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به تعارف نکرد!
ملا
ه خانه رفت و لباسهای نواش را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را
احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند!
ملا هنگام
صرف غذا در حالیکه به لباسهای نواش تعرف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها
مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند.